جک آبادانی

جک آبادانی

روزی عقابی خسته داشت پرواز میکرد که ناگهان گنجشک آبادانی میره طرفش میگه کاکا وسعت پر و حال میکنی عقابه میگه بروحوصلت و ندارم گنجشکه بازم پیله میکنه میگه کاکا وسعت باله رو حال میکنی عقابه بازم میگه بروحوصلت و ندارم وگرنه میام یه کاری میکنم پرات بریزه گنجشکه میگه مردی بیا عقابه میره طرف گنجشکه میزنه پراشو میریزه گنجشکه در حال افتادان میگه میگه کاکاهیکل و حال میکنی

 

 

 

آبادانیه میره تهرون سوار اتوبوس میشه ، به راننده بلیط میده. راننده میگه آقا این بلیط ماله آبادانه ! آبادانیه میگه : کوکا چیشتو خوب باز کن ! روش نوشته آبادان و حومه!..

 

 

 

دو تا آبادانی به هم می رسن. اولی می گه: جات خالی دیروز رفتم شکار هفت تا خرگوش چهار تا آهو سه تا شیر شکار کردم.
دومی میگه: همش همین؟
اولی می گه: بابا، آخه با یک تیر مگه بیشتر از اینم می شه؟
دومی میگه : تازه تفنگم داشتی؟

 

 

 

 

آبادانیه با آرنولد میره دزدی به آرنولد میگه :این چراغ قوه رو بگیر تا دیوار رو برومبونم یارو هی کلنگ میزنه دیوار هیچی نمیشه آرنولد میگه :بده من کلنگ رو تو چراغ بگیر یه کلنگ میزنه دیوار میریزه آبادانیه میزنه رو شونه آرنولد میگه :حال کردی اینجور چراغ میگیرن

 

 

 

 

 یه آبادانی به مغازه میرود و میگوید بلوز داری مغازه دارمیگه نه میگه شلوار داری میگه نه آبادانی باتعجب میگه پس چرا روشیشه نوشته کا لباس داریم

 

 

 

آرنولد میره آبادان، همون شب اول آبادانیه تو خیابون بهش گیر میده که:
ولک تورو جون بوات.. تو رو جون ننت، فردا ما رو تو خیابون دیدی بهم سلام
کن! خلاصه اونقدر میگه  تا آخر آرنولد قبول میکنه. فرداش آبادانیه داشته
با دو سه تا از رفیقاش تو خیابون چرخ میزده، یهو ارنولد میاد میگه: سلام
عبود! آبادانیه میگه: اَاه‌ه‌... باز این سیریش اومد

 

 

 

 

تریلی میزنه به یه گنجشک آبادانی ؛ گنجشک بیهوش میشه میزارنش تو قفس,
وقتی بهوش میاد میگه "ولک چی شده مو تو زندانم , راننده تریلی مرده....؟؟

 

 

 

یه روز رفیق آبادانیه بهش میگه : جاسم بیا بریم تو رودخانه کارون شنا.
جاسم میگه : نه حال نمیده کوسه نداره

 

 

 

یک تهرانی داشت برای یک آبادانی لاف میزد و میگفت : من یک سگ دارم وقتی میخواد بیاد تو خونه در میزنه!آبادانیه گفت : ولک , مگه کلید نداره ؟

 

 

 

 

یه باربه یه آبادانی و اصفهانی وتهرانی می گن که کی ماهی بزرگ گرفته.اصفهانی میگه من ماهی 18 متری گرفتم. تهرانی میگه19متری.آبادانی میگه10متری.بهش میگن اینکه از همه کوچیکتره.میگه:ولک چشاش اینقدره.....

 

 

 

 

یه آبادانیه داشته تو دریا غرق می شده عینک آفتابیش رو در می یاره می ذاره رو دمپایی ابریش میگه: کـا ! تو خودتو نجات بده فکر من نباش

 

 

 

آبادانیه میرسه به رفیقش، میگه: کاکا شنیدی آبادان ۱۲ ریشتر زلزله اومده؟! رفیقش میگه: ای بابا، یعنی آبادان با خاک یکسان شده؟ آبادانیه میگه: په! چی میگی کاکا! مگه بچه‌ها گذاشتن!؟

 





:: برچسب‌ها: جک آبادانی , لطیفه های آبادانی ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : علی
تاریخ : پنج شنبه 20 تير 1392
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: